مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات

مطالب مرتبط 

کلیدواژه‌ها 

    متأسفیم ، برچسب وارد شده شما معتبر نیست!

پربیننده‌ترین‌ها 

پربحث‌ترین‌ها 

موضع اسلام در مقابل قتل انسانها

زمان مطالعه: 15 دقیقه
نویسنده: وبوتو
دسته‌بندی:
تاریخ:۱۳۹۵/۰۳/۲۴
l
pasokh.dreamphysics.ir/11672
کپی شد!

در اسلام احترام به انسان و تحريم قتل انسان در آيات مختلف قرآن کريم مورد توجه واقع شده است . قتل نفس از بزرگترين گناهاني است که حرمت آن را قرآن کريم در موارد مختلف مورد تاکيد قرار داده است و قتل انسان بي گناه را به منزله قتل تمام انسان­ها دانسته و نجات دادن يک انسان را به منزله نجات تمام انسان هاي جامعه تلقي کرده است.  خداوند در آيه ۳۳ سوره مائده  مي فرمايد:«من أجل ذلک کتبنا علي  بني  اسرائيل أنّه من قتل نفساً بغير نفس او فساداً  في الارض فکانما قتل الناس جميعا و من احياها فکانما احيا الناس جميعا؛ به همين جهت، بر بني اسرائيل مقرر داشتيم که هر کس انساني را بدون ارتکاب قتل يا فساد در روي زمين بکشد چنان است که گويي همه انسان هارا کشته  و هر کس انساني را از مرگ رهايي بخشد چنان است که گويي به همه مردم حيات بخشيده است.»
و يا آيه ۳۳ سوره بني اسرائيل مي فرمايد:«فلا يسرف في القتل إنّه کان منصورا: اما در قتل زياده روي نکنيد چرا که او مورد حمايت است»
چرا که عادت عرب جاهلي بر اين بود که اگر کسي از قبيله آنها کشته مي شد تصميم مي گرفتند تا آنجا که قدرت دارند از قبيله قاتل بکشند و اين فکر تا آنجا پيش رفته بودکه حاضر بودند به خاطر کشته شدن يک نفر تمام طائفه قاتل را نابود کنند[۱]
حال با توجه به آيات متعدد قرآن کريم که به برخي از آن نيز  اشاره گرديد، اسلام با کشتار و خونريزي مخالف است و کشتن انسان  بي­گناه را آن­قدر مذموم دانسته که به منزله کشتن تمام انسان­ها دانسته است،  چرا در برخي موارد مشاهده مي شود که  مسلمانان را مکلف به کشتن شخص مرتد و ساب النبي، نموده است. البته لازم به ذکر است اسلام همه انسان­ها را محترم شمرده و اصل را بر اين نهاده که همه انسان ها پاک و منزه مي­باشند و از شرافت انساني برخوردارند و هيچ انساني بي دليل حق تعدي و تجاوز به حقوق ديگران را ندارد و تنها ملاک برتري را تقواي الهي دانسته، اما برخي از افراد انساني قدر اين نعمت خدادادي را ندانسته و مرتکب اعمالي مي شوند که از چتر حمايتي اسلام و قانون محروم مي مانند و  افرادى كه با ارتكاب جرم از شمول حمايت قانون و شرع خارج مى‌شوند، به دو گروه كلى قابل تقسيمند:
 اول- گروهى كه دربرابر هم? مسلمانان مهدورالدم قلمداد مى‌شوند. (مهدورالدم مطلق يا غير معصوم بالاصل) که نمونه بارز آن ساب النبي يا دشنام دهنده به پيامبر اسلام«صلي الله عليه و آله و سلم» و ساير انبياي الهي و ائمه « عليهم السلام» مي باشد که نسبت به هر شنونده اي مهدور الدم مي باشد[۲]. به اجماع فقهاى شيعه ،گويند? ناسزا به پيامبر (ص) يا يكى از معصومين (ع) يا حضرت فاطم? زهرا (س) به صورت مطلق و نسبت به هم? اشخاص مهدورالدم است و سابّ النبى تنها مصداقى است كه مورد اکثريت قاطع فقهاست كه هركس شنيد، مى‌تواند مرتكب را به قتل برساند و معمولا با عبارت «يجوز لسامعه قتله» مهدورالدم بودن مطلق سابّ النبى دركتب فقهى شيعه مطرح شده است. [۳] هرچند از ظاهر عبارت شيخ مفيد در کتاب مقنعه و علامه حلي در کتاب  مختلف الشيعه اين­گونه برداشت مي­شود که بايد با اذن حاکم شرع باشد.[۴]
 لکن برخي از فقهاي عامه بين اينکه ساب النبي مسلمان ياکافر باشد، قائل به تفکيک شده اند و ابوحنيفه معتقد است اگر سب کننده مسلمان باشد،  احکام مرتدد بر او جاري مي شود و اگر ساب النبي کافر ذمي باشد، تعزير مي گردد و مجازات قتل ندارد[۵]. و شافعي بين کفاري که از احکام اسلام و کتاب خدا و  ازحضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم براي آنها بيان شده و بين کفاري که براي آنها بيان نشده قائل به تفکيک شده است، اگر احکام اسلامي و مانند آن بيان شده باشد خونش مباح مي شود وطحاوي گفته است، قول شافعي دلالت براين مي کند اگر احکام اسلامي بر کفار ذکر نشده باشد به سبب، سب النبي خونشان مباح نمي شود[۶]. ابوحنيفه در تفکيک بين مسلمان و کفار  به روايت زهري از عايشه استدلال کرده است. «روايت الزهري عن عروة عن عائشة قالت: دخل رهط من اليهود على النبي (صلى الله عليه و آله) فقالوا: السام عليك، قالت: ففهمتها، فقلت: عليكم السام و اللعنة، فقال (صلى الله عليه و آله): مهلا يا عائشة فإن الله تعالى يحب الرفق في الأمر كله، فقلت: يا رسول الله أ لم تسمع ما قالوا؟ قال النبي (عليه و آله السلام): قد قلت: و عليكم [۷]. قال المخالف لنا: و لو كان هذا الدعاء من المسلم لصار مرتدا يقتل، و لم يقتله النبي (عليه و آله السلام) بذلك[۸]؛ عائشه گفت گروهي از يهوديان بر پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم وارد شد و گفتند سام عليک و عائشه گويد در جواب گفتم عليکم السام و اللعنه و رسول اکرم فرمود: عائشه خداوند تبارک و تعالي مدارا در هر امري را دوست مي دارد، گفتم يا رسول الله مگر نشنيدي چه کفتند و رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: گفتم عليکم؛ يعني بر شما. مخالف کلام اين است اگر اين کلام را مسلمان مي گفت مرتد مي گردد و کشته مي شود»
 دوم- گروهى كه در برابر شخص يا اشخاص خاصى مهدورالدم هستند. (مهدورالدم نسبى يا غير معصوم عارضي) مانند ماده ۶۳۰ قانون تعزيرات که به قتل در فراش نام يافته است. ماده ۶۳۰« هر گاه مردي همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبي مشاهد کند و علم به تمکين زن داشته باشد مي تواند در همان حال آنان را به قتل برساند…» و مانندبند پ  ماده ۳۰۲ قانون قصاص« مستحق قصاص نفس و عضو، فقط نسبت به صاحب حق قصاص و به مقدار آن قصاص مي شود»[9]
محقق خويى دركتاب مبانى تكملة المنهاج در ذيل بحث قصاص مى‌نويسد: در قتل مشروع، قصاص نيست؛ زيرا خون مقتول در اين موارد هدر است و موجبى براى قصاص و ديه نيست. البته گاهى خون مقتول نسبت به هر شخصى هدر است؛ مانند سابّ النبى و ائم? اطهار (ع) و گاه نسبت به شخص خاصى خون مقتول هدر است؛ مانند قتل مرتد فطرى و موارد قصاص و محارب و مهاجم.[۱۰]
 لکن برخي از افراد به دليل جرائم ارتکابي مستحق مجازات هستند مانند قتل،  با اينکه اسلام کشتن انسان بي گناه را از گناه کبيره شمرده  و قاتل را  از عذاب الهي دورمي داند و جايگاه او را خلود در آتش مي داند، در  آيه ۹۳ سوره نساء مي فرمايد:« من قتل مومنا متعمدا فجزاوه جهنم خالدا فيها و غضب الله عليه و لعنه و اعدله عذابا عظيما:هر کس، فرد با ايماني را از روي عمد به قتل برساند مجازات او دوزخ است در حالي که جاودانه در آن خواهد بود و خداوند بر  او  غضب مي کند و او را  از رحمتش دور مي سازد و مجازات بزرگي براي او آماده ساخته است».
اما قصاص را براي قاتل مقرر ساخته و در آيه ۱۷۹سوره بقره مي فرمايد:«و لکم في القصاص حياه  يا اولي الالباب لعلم تتقون: قصاص براي شما مايه حيات و امنيت است اي صاحبان خرد ! شايد پرهيزگار پيشه کنيد». اين آيه از ده کلمه ترکيب شده و در نهايت فصاحت و بلاغت است و آنچنا ن جالب  است که به صورت يک شعار اسلامي در اذهان همگان نقش بسته  و به خوبي نشان مي دهد که قصاص اسلامي به هيچ وجه جنبه انتقام جوئي ندارد  بلکه دريچه اي است به سوي حيات و زندگي انسانها از يک سو ضامن حيات جامعه است . زيرا اگر حکم قصاص به هيچوجه وجود نداشت افراد سنگدل احساس امنيت مي کردند و جان مردم بي گناه به خطر مي افتاد و از سوي ديگر مايه حيات قاتل است چرا که او را از فکر آدم کشي تا حد زيادي باز مي دارد  و کنترل  مي کند.[۱۱]
پس اگر در مواردي مشاهده مي شود که اسلام حکم  قصاص را براي قاتل به عمد مقرر کرده بر اين است حيات مردم به خطر نيافتد و از سوي ديگر شخص خودش را کنترل کند و فکر آدم کشي را رها کند.
اسلام در هيچ موارد دستور به قتل و کشتن انسانها نداده بلکه به عکس انسان ها را از کشتن ديگران نهي کرده و قاتل را مورد لعن و غضب خود قرار داده است. لکن برخي از افراد به خاطر اعمال و گناهاني که مرتکب مي شوند از شمول حمايت شرع و اسلام خارج مي شوند مانند قاتل يا ساب النبي.روايات متعددي در اين زمينه دلالت بر اين امر مي کند که سب کننده پيامبر اکرم(ع) کشته مي شود و صاحب جواهر (ره) اين حکم را اجماعي دانسته است و مي گويد: من مخالفي در اين حکم نيافته ام.[۱۲]چرا که توهين به پيغمبر، توهين به همه مسلمانان تلقي مي گردد و باعث سست و متزلزل شدن پايه هاي دين  و مباني عقيدتي و اساسي دين مبين اسلام مي گردد. همانطور که اگر قاتل قصاص نشود حيات مردم به مخاطره مي افتد در صورت مجازات نکردن ساب النبي،  اسلام و دين خدا متزلزل مي شود و از سوي ديگر ساب النبي و افراد ديگر روز به روز  جري تر مي گردند  به پيامبر بزگوار اسلام و ائمه« عليه السلام»  توهين و سب ميکنند. مانند اينکه اسلام دستور داده  مسلمانان از مال و جان  ناموس خود در مقابل هر گونه تجاوز و تعدي حفظ نمايند و حتي اگر کسي در حفظ اين امور کشته شود شهيد در راه خدا محسوب مي شود » حال آيا بايد گفت صدور چنين دستوري، منجر به تروريسم و امثال داعش مي گردد يعني انسانها يا به عبارتي مسلمانان وظيفه ندارند درمقابل دزد يا شخص متجاوز که به جان و ناموس او تجاوز مي کند تنها به اين دليل که منجر به تروريسم مي شود از خود  عکس العملي نشان ندهند آيا سکوت وعدم اقدام، موجب گستاخ تر شدن مجرمان و افراد لا ابالي نمي گردد.  يا اسلام سفارش به جهاد در راه خدا نموده است و اگر اشخاصي يا  کشوري به دين يا مملکت ما قصد تجاوز و توهين داشته باشند آيا ما وظيفه نداريم از دين و مملکت خود دفاع کنيم؟ بلکه بايد نظاره گر کشته شدن تعداد کثيري از افراد بي گناه باشيم!.
 چرا که بر اساس وظايف ديني تکليف داريم که در مقابل  تجاوز و  منکرات به پا خيزيم  و ظلم را ريشه کن سازيم مانند امام حسين«عليه السلام» که در مقابل ظلم زمان خويش برخواست و با طاغوت زمان خويش مبارزه کرد و با خون پاکش دين اسلام را آبياري کرد.
آري اگر اسلام بدون ارتکاب گناه دستور به کشتن ديگران ­مي­داد يا براي کشتن افراد بي گناه ثواب لحاظ مي­کرد مانند برخي از اديان نوظهور، آنوقت مي­توان گفت که منجر به تروريسم و خشونت در جهان مي­گردد. حتي در مواردي که اسلام  به افراد اجازه داده است که از جان، مال و ناموس خود در مقابل افراد متجاوز دفاع کنند بدون شرط و قيد نمي باشد بلکه در اين موارد هم براي جلوگيري  از سوء استفاده افراد مقرراتي نيز قائل شده هر چند که حق دفاع  در مقابل تجاوز به جان، آزادي، عرض و ناموس و مال از حقوق طبيعي هر انسان است  و دفاع مشروع بر هر انساني در حمايت از جان خود و يا جان ديگري واجب است و حقي است براي او در حمايت از مال خود و يا مال ديگري در مقابل هر نوع تجاوز فعلي نامشروع با هر وسيله اي که براي  دفع اين تجاوز ضروري باشد و علت مشروعيت دفاع، اعمال قضاوت شخصي و اجراي عدالت خصوصي و فردي نيست، بلکه رفتاري است که جنبه پيشگيري از نتايج زيان بار يک حمله غير عادلانه را دارد.[۱۳] همچنين تحقق دفاع مشروع نيز منوط به رعايت شرايطي شده است مانند ماهئيت  غير قانوني بودن تجاوز و فعليت تجاوز و ضرورت داشتن دفاع و رعايت الاسهل فالاسهل که فقها در کتاب هاي فقهي به آن اشاره کرده اند.[۱۴] و قانون مجازات اسلامي به پيروي از اسلام در ماده ۱۵۶ به اين امر اشاره کرده و مقرر مي دارد: هرگاه فردي در مقام دفاع از نفس، عرض، ناموس، مال يا ازادي تن خود يا ديگري در برابر هر گونه تجاوز يا خطر فعلي يا قريب الوقوع با رعايت مراحل دفاع مرتکب رفتاري شود که طبق قانون جرم محسوب مي شود، در صورت اجتماع شرايط زير مجازات نمي شود:
الف- رفتار ارتکابي براي دفع تجاوز يا خطر ضرورت داشته باشد
ب_ دفاع مستند به قرائن معقول يا خوف عقلايي باشد.
پ- خطر و تجاوز به سبب اقدام آگاهانه يا تجاوز خود فرد و دفاع ديگري صورت نگرفته باشد.
ت- توسل به قواي دولتي بدون فوت وقت عملا ممکن نباشد يا مداخله آنان در دفع تجاوز و خطر موثر واقع نشود.
اگر مشاهده مي شود که اسلام دستور به قتل مرتدد يا ساب النبي  را صادر کرده بدون شروط و قيود نمي باشد آيا مي توان گفت که اسلام براي دفاع از مال و ناموس  افراد شرايطي تعيين کرده باشد اما براي همچنين موردي بدون شرايطي دستور به ارتکاب قتل داده باشد. دستور به اعدام ديگران به دست هر مسلمان معمولي، با تروريسم  تفاوت فراواني دارد، چرا که در تروريسم افراد براي انتقام گيري و قهرمان بازي، افراد و زنان و اطفال بي گناه را  بدون دليل  به طرز غير انساني مي کشند و همچنين در تروريسم چند عنصري وجود دارد مانند: به شدت خشونت بار بودن عمل، شهروندان يا بخشي از آنها به عنوان قرباني جرم مي باشد، ايجاد رعب و وحشت عمومي و سازمان يافتگي بودن آن .[۱۵]
 حال آيا  درصدور حکم به قتل ساب النبي و مرتدد، اين عناصر نيز وجود دارد و از طرفي ديگر اگر شخص از حدود مشخص شده اسلام تعدي نمايد مرتکب جرمي شده است که مستحق مجازات مي باشد مانند اينکه به صورت سازمان يافته و با اعمال خشونت شخص مرتدد يا ساب النبي را بکشند.ماده ۲۶۲ قانون مجازات اسلامي مقرر مي دارد« هر کس پيامبراعظم صلي الله عليه و آله و سلم و يا هر يک از انبياء الهي را دشنام دهد يا قذف کند ساب النبي است و به اعدام محکوم مي شود» نكت? مهمى كه در ماد? مذكور به چشم مى‌خورد اين است كه قانون گذار به افراد، اجازه اجراى حكم و يا قتل سابّ النبى و ائم? اطهار (ع) را نداده و قيد« به اعدام محکوم مي شود» قرينه بر اين است که شخص ساب النبي بايد از طريق دادگا ه و بارعايت مراحل دادرسي و حق داشتن وکيل و غيره ، محکوم گردد يا  در ماده ۲۶۳ قانون مجازات اسلامي مشاهده مي شود« هرگاه متهم به سب، ادعا ء نمايد که اظهارات وي از روي اکراه، غفلت، سهو يا در حالت مستي يا غضب يا سبق لسان يا بدون توجه به معاني کلمات و يا نقل قول از ديگري بوده است ساب النبي محسوب نمي شود».احراز اين قيود منحصراً از طريق دادگاه انجام مي شود با توجه به اين که در صدر ماده قيد« متهم» نيز به چشم مي خورد. چه بسا ممکن است افراد عادي نتوانند اظهارات ساب النبي را که از روي غفلت يا سهو و يا غضب و سبق لسان… بوده را احراز نمايند زيرا اين طريق تنها از طريق دادگاه و توسط قاضي محرز مي شود  و در قانون مجازات اسلامي در شرايط عمومي قصاص نيز ذکر شده است که اقدام اوليا دم به قتل قاتل، بدون اجازه دادگاه  جرم است و مرتکب به تعزير محکوم مي گردد( ماده ۳۰۲ ق.م.ا). همچنين در برخي از روايات اشاره شده که بايد با اجازه حاکم شرع به اين امر اقدام نمايند و براي خود شخص هم ضرر مالي و جاني نداشته باشد مانند صحيحة محمّد بن مسلم عن أبي جعفر (عليه السلام) «قال: إنّ رجلًا من هذيل كان يسبّ رسول اللّه (صلّى اللّه عليه و آله و سلم)» إلى أن قال: فقلت لأبي جعفر (عليه السلام): أ رأيت لو أنّ رجلًا الآن سبّ النبيّ (صلّى اللّه عليه و آله و سلم)، أ يقتل؟ «قال: إن لم تخف على نفسك فاقتله؛ اگر ديدم مردي پيامبر اکرم « صلي الله عليه و آله وسلم »  را سب نمود ايا جايز است او را بکشم، فرمود اگر بر جانت نمي ترسي بکش  »[16]
 و فقها نيز در کتب فقهي اشاره نمودند :« من سبّ اللّه تعالى كفر و كذا من استهزأ باللّه تعالى أو بآياته أو برسله أو كتبه سواء فعل ذلك على سبيل الجدّ أو الهزل و كذا من سبّ النبي ص أو أحد الأئمّة ع جاز لسامعه قتله ما لم يخف الضّرر على نفسه أو ماله أو بعض المؤمنين کسي خدا ، پيامبرو ائمه  را سب کند قتل او بر شنونده در صورتي که خوف ضرر بر جان، مال خود و مومنين نداشته باشد، جايز است ».[17]
پي نوشت ها:
[۱] – مکارم شيرازي، تفسيرنمونه ، ج۱،  تفسيرآيه ۱۷۹
[۲] -خميني، روح اله، تحرير الوسيله، ج۱، ص ۵۲۳ و شهيد ثاني، شرح لمعه، کتاب قصاص، ص ۳۱۷
[۳] – جمعى از مؤلفان، مجله فقه اهل بيت عليهم السلام (فارسى)، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج۲۲، ص۱۵۸.
[۴] . ر.ک: المقنعة، ص۷۴۳؛ مختلف الشيعة، ج۹، ص۴۶۰.
[۵] – أحكام القرآن (للجصاص): ج ۳ ص ۸۵، المحلى: ج ۱۱ ص ۴۱۵.به نقل از الانتصار في انفرادات الإمامية؛ ص: ۴۸
[۶] الانتصار في انفرادات الإمامية؛ ص: ۴۸۰
[۷] – صحيح البخاري: ج ۸ ص ۱۴، مسند أحمد: ج ۶ ص ۱۹۹.به نقل از همان
[۸] سنن البيهقي: ج ۱۰ ص ۱۱، سنن أبي داود: ج ۴ ص ۱۷۳ ح ۴۵۰۸، صحيح البخاري: ج ۳ ص ۲۱۴، مسند أحمد: ج ۳ ص ۲۱۸ مع اختلاف في الألفاظ. به نقل از همان
[۹] – براي مطالعه بيشتر رجوع شود به کتاب حرائم عليه اشخاص  دکترمير محمد صادقي و دکتر هادي صادقي.
[۱۰] – مباني تكملة المنهاج، ج ۲، ص ۸۳.
[۱۱] – مکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج۱، تفسير آيه ۱۷۹.
-[۱۲] نجفي ، حسن، جواهرالکلام، ج۴۱، ص ۴۳۲.  
[۱۳] – گلدوزيان، ايرج، بايسته حقوق جزاي عمومي، نشر ميزان، ص۱۱۹
[۱۴] – رجوع شود به تحرير الوسيله مرحوم امام خميني(ره)،ص ۴۶۸ و محقق حلي ، شرايع الاسلام ، ص۶۲۵،و شهيد ثاني، کتاب لمعه، ج۲، ص ۳۹۵
[۱۵] – هاشمي، سيد محمد، تروريسم از منظر اسلام و اسناد بين المللي، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ص۴۵.
[۱۶] الوسائل ۲۸: ۲۱۳/ أبواب حد القذف ب ۲۵ ح ۳.
[۱۷] حلّى، علامه، حسن بن يوسف بن مطهر اسدى، تحرير الأحكام الشرعية على مذهب الإمامية (ط – القديمة)، ۲ جلد، مؤسسه آل البيت عليهم السلام، مشهد – ايران، اول، ه‍ ق

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط