تعريف شکنجه:
در كنوانسيون منع شكنجه (مصوب مجمع عمومي سازمان ملل متحد در سال۱۹۸۴) در قسمت اول كه از ماده ۱-۱۶ است، امور و مقررات ماهوي راجع به ممنوعيت شكنجه و ديگر رفتارها يا مجازات هاي بي رحمانه، غيرانساني يا موهن بيان شده است.
شكنجه مطابق اين كنوانسيون به چند معنا است: [۱]
۱. انجام فعل عمدي كه موجب وارد آمدن صدمه شديد يا درد جسمي يا روحي مي شود و به منظور گرفتن اطلاعات يا اقرار از قرباني يا شخص ثالث صورت مي گيرد.
۲. مجازات فردي به عنوان عملي که او يا شخص سوم انجام داده است و يا احتمال مي رود که انجام دهد، با تهديد و اجبار و بر مبناي تبعيض.
اگر اقدامات يادشده از سوي مأمور رسمي يا زير نظر او و يا در حضور او كه به آن راضي باشد و يا نسبت به آن سكوت كند و به فردي كه آن اقدامات را انجام مي دهد، اعتراض نكند؛ صورت گيرد، مصداق شكنجه و ساير رفتارها يا مجازات هاي بيرحمانه، غيرانساني يا موهن است كه براساس اين كنوانسيون، ممنوع گريده است.[۲] البته توجه به اين نكته ضروري است كه پديد آمدن درد يا صدمه اي كه ذاتاً از ضمانت اجراهاي قانون حاصل مي شود، در تعريف فوق داخل نمي شود.[۳] بنابراين اگر کسي جرمي را مرتکب شود که مجازات آن (ضمانت اجراي قانون) مثلا ۸۰ ضربه شلاق بود چنين موردي از موارد شکنجه نخواهد بود.
ممنوعيت شکنجه در فقه و حقوق اساسي:
مطابق قوانين اسلام شکنجه يا ضرب و شتم افرادي که متهم به ارتکاب جرم هستند جايز نمي باشد و در روايتي از پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ نقل شده که فرمودند: «ان ابغض الناس الي الله عزوجل رجل جرد ظهر مسلم بغير حق».[4] مبغوض ترين مردم به سوي خداوند کسي است که پشت مسلماني را بدون حق مضروب نمايد و اين حکم مورد اتفاق تمامي مراجع تقليد مي باشد.[۵]
بر اين اساس اگر جرم فردي ثابت شد يکي از مجازات هاي مقرّر شده در شرع مانند حد، قصاص، ديه و يا تعزير در مورد او اجرا مي گردد و اگر جرم او ثابت نشد از اتهام مبرّا مي گردد. به هر حال شکنجه و ضرب و شتم افراد جايز نمي باشد از اين رو مطابق قانون اساسي، «هر گونه شکنجه براي گرفتن اقرار و يا کسب اطلاع ممنوع است، اجبار شخص به شهادت اقرار يا سوگند مجاز نيست و چنين شهادت و اقرار سوگندي فاقد ارزش و اعتبار است، متخلف از اين اصل طبق قانون مجازات مي شود».[6] هم چنين «هتک حرمت و حيثيت کسي که به حکم قانون دستگير، باز داشت، زنداني يا تبعيد شده به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است».[7] روشن است که مطابق قانون چنين اعمالي جايز نيست و اگر کسي مرتکب چنين اعمالي شود و از اين قانون تخلف نمايد بايد مجازات شود. از اين رو اگر کساني خود سرانه اقدام به چنين اعمالي نمايند بايد برخورد قانوني با آن ها صورت بگيرد و با شکايت افراد اين مسأله در دادگاه هاي نظامي و مانند آن قابل پيگيري است.
تعريف حد و تعزير:
حد و تعزير از انواع مجازاتها هستند. در قانون مجازات اسلامي مصوب ۱۳۹۲ مجازات هاي مقرر در قانون چهار قسم بيان شده است که عبارتند از: الف ـ حد، ب ـ قصاص، پ ـ ديه، ت ـ تعزير.[۸] همين قانون اين مجازاتها را چنين تعريف کرده است[۹]:
حد مجازاتي است كه موجب، نوع، ميزان و كيفيت اجراي آن در شرع مقدس، تعيين شده است.
تعزير مجازاتي است كه مشمول عنوان حد ، قصاص يا ديه نيست و به موجب قانون در موارد ارتكاب محرمات شرعـي يا نقض مقررات حكومتي تعيين و اعمال مي گردد. نوع، مقدار، كيفيت اجراء و مقررات مربوط به تخفيف، تعليق، سقوط و ساير احكام تعزير به موجب قانون تعيين مي شود.
اگرچه حد شرعي غالبا بصورت تنبيه بدني است اما تعزير همواره اينگونه نيست بلکه زندان و تبعيد و مجازات مالي هم از انواع تعزيرات به حساب ميآيند. حدود نيز ميزان و نحوه اثبات خاص خود را دارند و هيچکس نمي تواند بيش از حد شرعي را در موارد جرايم حدي بر کسي تحميل کند و اگر چنين کند ضامن است. در اثبات جرايم حدي و اجراي آن سختگيري فراواني از طرف شارع صورت گرفته است و هر گونه شبهه اي مانع از اجراي حد شرعي مي شود که از آن به «قاعده درء» ياد ميشود. پس از اينکه جرم کسي ثابت شد شخص بايد به گونه اي نتيجه کار ناشايست خود را ببيند و تنبيه شود به گونه اي که مجددا اقدام به اين جرم نکند؛ از طرفي افراد ديگر جامعه نيز از مجازات مجرمان اجراي عدالت را حس کنند و اثر پيشگيرانه آن را مشاهده کنند. نقش زيانديده يا متضرر از جرم نيز نبايد فراموش شود. از طرفي متضرر از جرم نيز در پي مشاهده مجازات و برخورد متناسب با مجرم است تا ببيند کسي که به او ضرر رسانده بخاطر ارتکاب جرمش مجازات ميشود. پيش بيني ديه در اسلام نيز از دو جنبه مجازات مالي مجرم و جبران خسارت زيانديده برخوردار است. اما شکنجه يا اذيت و آزار روحي يا جسمي متهم، براي گرفتن اقرار يا برخورد خارج از چارچوب قانوني با وي در زمان تحمل مجازات ممنوع بوده و مجوزي ندارد.
فرق شکنجه با حد و تعزير:
۱- با توجه به ماده يک کنوانسيون منع شکنجه تعريف شکنجه شامل مجازات قانوني عادلانه نمي شود.
۲- شکنجه يعني کسي را بدون علت آزار دادن و حد و تعزير يعني براي نجات جامعه از فساد، افراد خطاکار را مجازات کردن.
۳- شکنجه يعني آزار و اذيت فرد خطاکار فراتر از مجازات، در حالي که در حد و تعزير حتي به فرد خطاکار غير از مجازات، حتي توهين کردن هم جايز نيست.
۴- شکنجه يعني بدون دستور قانوني، فردي را آزار و اذيت کردن و حد و تعزير يعني قبل از اينکه فرد خطاکار مرتکب خطا شود، مجازات خطاي او طبق قانون مشخص شده است. شکنجه غير قانوني ولي حد و تعزير قانوني است.
۵- شکنجه يعني هرج و مرج و حد و تعزير يعني جلوگيري از هرج و مرج و هر عاقلي بين اين دو تفاوت قايل است.
نتيجه اينکه شکنجه و مجازات کاملا متفاوت و مجزاي از يکديگر هستند.
نتيجه
طبيعت و ماهيت شکنجه با طبيعت و ماهيت حد و تعزير متفاوت است. شكنجه وارد آوردن صدمه شديد يا درد جسمي يا روحي به منظور گرفتن اطلاعات يا اقرار است، در حالي که حد و تعزير کيفر و مجازاتي است که پس از ثبوت جرم با اهداف تنبيه مجرم و بازدارندگي از تکرار وقوع جرم توسط مجرم و نيز ساير افراد جامعه و نيز تشفي خاطر متضرر از جرم (بزه ديده)، بر مجرم اجرا ميشود.
پي نوشت ها:
[۱] . اين کنوانسيون در ماده اول شكنجه را چنين تعريف مي كند: « هر عمل عمدي که بر اثر آن درد يا رنج شديد جسمي يا روحي عليه فردي به منظور کسب اطلاعات يا گرفتن اقرار از او و يا شخص سوم اعمال مي شود، شکنجه نام دارد. (همچنين) مجازات فردي به عنوان عملي که او يا شخص سوم انجام داده است و يا احتمال مي رود که انجام دهد، با تهديد و اجبار و بر مبناي تبعيض از هر نوع و هنگامي که وارد شدن اين درد و رنج و يا به تحريک و ترغيب و يا با رضايت و عدم مخالفت مامور دولتي و يا هر صاحب مقام ديگر انجام گيرد، شکنجه تلقي مي شود.(البته عبارت « با تهديد و اجبار» در متن اصلي آن کمي متفاوت است که نياز به تحقيق بيشتر دارد punishing him for an act he or a third person has committed or is suspected of having committed, or intimidating or coercing him or a third person, or for any reason based on discrimination of any kind,»)
۲. اين ماده خللي نسبت به اسناد بين المللي و يا (مصوبات) قوانين داخلي کشورها که مفهوم وسيعتري براي شکنجه درنظر گرفته اند، وارد نمي کند. (بايد براساس همان مفهوم وسيعي که آن سند بين المللي و يا قانون داخلي درنظر گرفته است، عمل نمود).
[۲] .کنوانسيون منع شکنجه،، ماده ۱ و ۱۶.
[۳] . همان، ذيل ماده اول.
[۴]. عاملي، حر، وسائل الشيعه، بيروت، داراحياء التراث العربي، ج۱۸. ص۳۳۶.
[۵]. استفتاء از دفاتر مراجع عظام تقليد.
[۶]. قانون اساسي، اصل سي و هشتم.
[۷]. قانون اساسي، اصل سي و نهم.
[۸] . قانون مجازات اسلامي، ماده ۱۴.
[۹] . قانون مجازات اسلامي مصوب ۱۳۹۲ ، مواد ۱۵ تا ۱۸ .