مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات

مطالب مرتبط 

کلیدواژه‌ها 

    متأسفیم ، برچسب وارد شده شما معتبر نیست!

پربیننده‌ترین‌ها 

پربحث‌ترین‌ها 

آمريکا و سقوط شاه

زمان مطالعه: 10 دقیقه
نویسنده: وبوتو
دسته‌بندی:
تاریخ:۱۳۹۹/۱۱/۱۵
l
pasokh.dreamphysics.ir/110001583
کپی شد!

کشور ایـران بـه دلیل مـوقعیت خاص استراتژیک و قرار گرفتن در یکی از نقاط بسیار مهم و منابع فراوان نفت و انرژی، همواره مورد طمع قدرتهای استعمارگر بوده است و تاریخ کشورمان صحنه تاخت و تاز قدرت ها و نمایش طومار بلندی از تجاوز ها، مداخلات و سلطه جویی های این قدرتهاست، این قدرتها همواره تلاش می کردند تا در راستای حفظ منافع خود در کشورمان، با سر کار آوردن حکومت های وابسته و سر سپرده، تسلط و نفوذ خود را بر کشور استمرار بخشند، در این میان با تسلط آمریکا بر ایران پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، حمایت دولت آمریکا از شاه، وارد مرحله جدیدى شد و آمریکایى‏ها با تمام توان، از شاه حمایت کردند و نفوذ آمریکا در دستگاه حاکمیت ایران روز به روز بیشتر مى‏شد، تا جایی که کارتر، ایران را جزیره ثبات خواند و علاقه خود را نسبت به رژیم شاه این گونه توصیف نمود « به دلیل رهبری بزرگ شاه، ایران جزیره ثبات در یکی از آشوب زده ترین نقاط جهان شده است،  اعلیحضرت، این به دلیل تکریم بسیار نسبت به شما، رهبری شما و احترام و ستایش و عشقی است که ملت ایران به شما دارد، هیچ کشور دیگری برای بررسی مشکلات منطقه ای که مورد علاقه هر دو طرف ما نیز هست، ارتباط نزدیکتری از ایران با ما ندارد و هیچ رهبر دیگری نزد من احترامی عمیق تر و رابطه ای دوستانه تر ندارد ». [۱]

این سخنان و موضع گیری دولت آمریکا در برابر رژیم شاه و تجلیل از وی در حالی است که حکومت شاه، حکومتی دیکتاتوری و غیر مردمی بود و دستش به خون ده ها هزار ایرانی آغشته بود، علاوه بر اينکه به خوبی بیانگر دروغین بودن شعار حقوق بشر، آزادی و دموکراسی در سیاست این کشور است، حاکي از ميزان حمايت و علاقه آنان به تداوم ديکتاتوري پهلوي در ايران مي باشد، به ويژه اينکه تجربه نيز نشان داده است، آنجا که حکومت خودکامه و غیر مردمی همچون حکومت پهلوی، حافظ منافع این کشور باشد و در مسیر اهداف آنان حرکت کند، مورد حمایت همه جانبه آنها خواهد بود .

در اینجا به نمونه هایی از اقدامات و طرح های آمریکا در راستای حفظ رژیم شاه و مقابله با پیروزی انقلاب اسلامی  اشاره می کنیم .

  1. حمایت همه جانبه از شاه:

همزمان با اوج گیری تظاهرات مردمی، حمایت آمریکا از حکومت دیکتاتوری شاه افزایش می یافت. در تابستان ۱۳۵۷، پنج ماه قبل از فرار شاه از ایران، اردشیر زاهدی سفیر ایران در آمریکا در کاخ سفید با رئیس جمهور، سایروس ونس وزیر خارجه، زبیگنیو برژینسکی مشاور امنیت ملی و رئیس سیا ملاقات کرد، در پایان این گفت و گو رئیس جمهور آمریکا برای ابراز میزان حمایت خود از رژیم شاه خطاب به اردشیر زاهدی گفت :

« نگران واشنگتن نباشید من سفیر شما در ایالات متحده خواهم بود .» [۲]

به دنبال کشتار بی رحمانه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ که هزاران زن و مرد مسلمان به دست مزدوران شاه به شهادت رسیدند، دولت امریکا نه تنها سکوت پیشه کرد، بلکه کارتر یک روز پس از این فاجعه خونین ، طی تماس تلفنی با شاه ، حمایت کامل خود را از حکومت وی اعلام کرد.[۳]

در دوازدهم آبان ۱۳۵۷ و با گسترده شدن مبارزات مردمی ، شاه که خطر انقلاب را بیش از هر زمان دیگر حس می کرد، در تماسی تلفنی با برژینسکی، مشاور امنیت ملی امریکا پیام روشنی دریافت نمود، برژینسکی به شاه گفت: « هر اقدامی را که لازم می داند انجام دهد و کاملاً مطمئن باشد که دولت امریکا از او با تمام قوا حمایت خواهد کرد، وی تأکید کرد که این سخنان را مستقیماً از قول کارتر نقل می کند ».[۴]

  1. دکترین کارتر

سیاست خارجی آمریکا در این مقطع با توجه به ضرورت  ارایه چهره ای مناسب از آمریکا در افکار عمومی جهان و افزایش اعتبار این کشور، در چارچوب دکترین کارتر با تأکید بر حقوق بشر، فضای باز سیاسی، آزادی های مدنی در ظاهر مطرح شد امّا اهداف پنهان آن، حفظ  حکومت های وابسته به این کشور و نوعی واکسینه کردن این حکومت ها در برابر بروز انقلاب و استمرار نفوذ و سلطه این کشور بود. پيش از اين، اصلاحات ارضی و انقلاب سفید هم در این راستا توسط شاه دنبال شد تا به نوعی از نارضایتی مردم کاسته شود و از شکل گیری انقلاب جلوگیری به عمل آید و زمینه حفظ رژیم شاه فراهم شود .

  1.  فروش تسلیحات نظامی

 یکی از اقدامات آمریکا در جهت حفظ سلطنت شاه و حفظ منافع خود در منطقه  از این طریق ، فروش گسترده تسلیحات نظامی به رژیم شاه بود، در این راستا حجم تسلیحات خریداری شده از آمریکا در بین سالهای ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۶ به رقمی بالغ بر ۲/۱۶ میلیارد دلار رسیده بود، بودجه نظامی ایران که در سال ۱۳۵۱ معادل ۴/۱ میلیارد دلار برآورد شده بود، با افزایش ۶۵۰ درصدی در سال ۱۳۵۶ به ۴/۹ میلیارد دلار افزایش یافت. 

برژینسکی در این زمینه می گوید: « ایران مهم ترین پایگاه استراتژیک ما در خلیج فارس، پس از خروج انگلیس از شرق به شمار می رفت، خروج نیروهای انگلیسی از خلیج فارس یک خلأ قدرتی در این منطقه به وجود آورد و سیاست آمریکا در آن زمان پر کردن این خلأ با افزایش قدرت نظامی ایران در وهله اول و عربستان در مرحله بعد بود ».[۵]

۴- تشکیل و تجهیز سازمان امنیت و اطلاعات کشور(ساواک) در ایران

تأسیس ساواک در ایران تحت نظارت آمریکا انجام گرفت که نه تنها سازمان سیا یعنی آژانس جاسوسی خارجی آمریکا در آن شرکت داشت، بلکه سازمان اف .بی .آی که آژانس داخلی آمریکاست نیز در این راه کمک های فراوانی کرد، آموزش نیروهای ساواک توسط افسران سازمان سیا هم در داخل کشور و هم در آمریکا صورت می گرفت.[۶]

 ارتشبد حسین فردوست در این باره می نویسد: « پس از ۲۸ مرداد ۳۲، كه آمريكايي‌‌ها با قدرت تمام وارد صحنه شدند و تصميم گرفتند ايران را به عنوان پايگاه اصلي خود در منطقه حفظ كنند، در درجه اول به ايجاد دستگاه ضداطلاعات ارتش و تقويت آن و در درجه دوم به تأسيس سازمان امنيت كشور (ساواك) پرداختند…در نخستین قدم, شناخت سازمانی که مأمور راه اندازی آن بودم ضرورت داشت وضع سازمان را مطالعه کردم و با تک تک مدیران کل بحث نمودم، بدین ترتیب مشخص شد که از سال ۱۳۳۵، ساواک توسط ده مستشار آمریکایی طبق قواره سازمان خودشان سازماندهی شده است، بنابر این ساواک دو وظیفه اطلاعاتی و امنیتی را به عهده داشت و تلفیقی بود از دو سازمان سیا و اف.بی.آی ».[۷]

بدین وسیله آمریکا توانست با تأسیس ساواک در ایران، کانونی قوی از سازمان جاسوسی آمریکا را بدون هزینه خود تأسیس کند تا از یک طرف حافظ رژیم سلطنتی باشد که این رژیم با اطمینان خاطر، منافع آمریکا در منطقه را تأمین نماید و از طرف دیگر با توجه به موقعیت ایران، از این طریق بتواند رقیب اصلی خود یعنی شوروی سابق را زیر نظر بگیرد .

  1.  سازماندهی کودتا برای حفظ رژیم شاه:

 حمایت آمریکا از رژیم شاه و جلوگیری از وقوع انقلاب در ایران تنها به حمایت از اقدامات شاه در سرکوب مردم و پشتیبانی رژیم شاه محدود نشده و تا بدانجا ادامه یافت که در راستای حفظ سلطنت شاه و جلوگیری از شکل گیری انقلاب به طراحی و سازماندهی کودتای نظامی پیش رفت تا بار دیگر همچون کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ زمینه تسلط همه جانبه بر ایران برای آنها فراهم گردد، شورای امنیت ملی آمریکا با فرستادن ژنرال هایزر بار دیگر تلاش کرد دست به کودتایی مثل ۲۸ مرداد بزند.

اصول محوری سیاست آمریکا در این زمان و طرح کودتا برای مقابله با انقلاب اسلامی بر اساس محورهای زیر تدوین شده بود :

الف. حکومتی به رهبری ملی گرایان با شعار اصلاحات روی کار بیاید .

ب. ارتش و نیروهای مسلح با تمام توان حامی و پشتیبان دولت جدید باشند .

ج. شاه موقتاً از صحنه کنار برود و مدتی بعد همان گونه که در کودتای ۲۸ مرداد عمل شد، پس از آرام شدن اوضاع به کشور بازگردد .

د. دولت ملی گرای جدید از حمایت های بین الملی برخوردار باشد .

ه. آمریکا مسئولیت پشتیبانی های لجستیکی دولت جدید را بر عهده بگیرد. [۸]

سایروس ونس ، برژینسکی و جورج بال معاون وزیر خارجه و معاون رییس جمهور آمریکا طی جلسه ای در گزارش به کارتر، دخالت مستقیم نیروهای نظامی آمریکا در ایران را با شکست مواجه دانسته و معتقد بودند که آمریکا باید بکوشد که سد شدیدی در برابر آیت الله خمینی ایجاد کند.[۹]

این سیاست باید از طریق ایجاد انشقاق در درون جنبش اسلامی و قرار دادن ملی گرایان، کمونیست ها، لیبرال ها و التقاطیون در مقابل حضرت امام و حماسه بزرگ مردم در صحنه مبارزات شکل می گرفت، هدف آمریکا از روی کار آوردن بختیار خاموش ساختن شعله های خشم مردم و منحرف ساختن انقلاب از مسیر اصلی بود که با شکست روبرو شد.[۱۰]

وظیفه هایزر همکاری مستقیم با رهبران نظامی ایران و انجام اقداماتی به منظور حصول اطمینان از وحدت نیروهای مسلح، حمایت از دولت قانونی و آماده ساختن آنها برای جلوگیری از سقوط و از هم پاشیدگی کامل کشور ایران بود. امّا امواج خروشان ملت انقلابی آخرین تلاش های امریکا برای نجات رژیم شاه و استمرار بخشیدن به تسلط بر منابع کشورمان را ناکام گذاشت و انقلاب اسلامی رشته دخالت و نفوذ بیگانگان در کشور را قطع نمود .

در پايان تذکر يک نکته ضروري است و آن اينکه وقتي گفته مي شود آمريکايي ها تا آخرين لحظه از شاه حمايت کردند، منظور اين نيست که شخص شاه و يا نظام سلطنت براي آمريکايي ها موضوعيت داشت بلکه هدف آمريکايي ها همواره حفاظت از منافع خودشان بوده و هست، چنانکه همين روال همواره در طول تاريخ براي قدرتها وجود داشته است، به عنوان مثال روزگاري رضاشاه به منظور تأمين منافع انگليسي ها توسط آنان بر سر کار آمد امّا زماني که آنان احساس کردند وي به آلمان ها نزديک شده و يا قادر به تامين منافع آنان نمي باشد، خودشان وي را برکنار و فرزند جوانش، محمد رضا را جايگزين کردند، از اين روي تصور اينکه آمريکايي ها محمدرضا پهلوي را تهديد به تعويض کردن نموده باشند، کاملاً امکان پذير است، امّا نبايد تصور کرد چنين تهديد هايي به معناي حمايت از جبهه مقابل محمدرضا يعني مثلاً انقلاب اسلامي ايران باشد، بلکه منظور آنها جايگزين کردن اين حکومت و يا حتي نظام با حکومت و نظامي است که در تامين منافع آمريکايي ها کارآمدتر و قابل اطمينان تر مي باشد که چنين حکومت و نظامي هر چه باشد قطعاً حکومت برآمده از انقلاب اسلامي ايران نمي باشد و به همين جهت آمريکايي ها عليرغم برخي تهديدات (که عمدتاً تهديدات توخالي بودند که در شرايطي صادر شده بود که هنوز شعله هاي انقلاب چندان زبانه نکشيده بود) وقتي احساس کردند انقلاب اسلامي ايران بر خلاف تصورات آنان جزيره ثبات آن ها را در معرض تهديد قرار داده است از هيچ اقدامي در جهت حمايت از شاه و مقابله با انقلاب اسلامي ملت ايران دريغ نکردند.

 


[۱] . پی یر  سالینجر ، آمریکا در بند ، به نقل از تقویم انقلاب اسلامی ایران ، تهران: سروش ، ۱۳۶۹،ص۵۳

[۲] . لوین ، مایکل و لوئیس ، ویلیام ، کارتر و سقوط شاه ، ترجمه ناصر ایرانی ، تهران: سپهر ، ۱۳۶۳، ص ۵۹

[۳] . همان ، ص ۳۹

[۴] . همان، ص ۴۶

[۵] . حسن  واعظی ، ایران و آمریکا ، تهران: سروش ، ۱۳۷۹، ص ۷۳-۷۴

[۶] . صادق سلیمی بنی ، ارمغان دمکراسی ، قم : معارف ، ۱۳۸۳،ص ۱۸۵-۱۸۶

[۷] . حسین فردوست،  ظهور وسقوط سلطنت پهلوی، تهران : مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، ۱۳۷۱، ج۱، ص ۳۸۲-۴۰۹

[۸] . حسن واعظی ، ایران و آمریکا ، پیشین ، ص۸۴

[۹] . لوین ، مایکل و لوئیس ، ویلیام ، کارتر و سقوط شاه ، پیشین ، ص ۷۴

[۱۰] . حسن واعظی ، ایران و آمریکا ، پیشین ، ص۸۵-۸۶

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط